کد مطلب:30774
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:50
چرا خداوند مردم را آزمايش مي كند؟
آزمايش هايي كه در مورد انسان ها انجام مي گيرد, دو نوع است : 1 منظور از آزمايش وامتحان اين است كه اشخاص ناشناخته را بشناسيم و از ميزان جهل و ناداني خود بكاهيم , مثلاً يك نفر معلم كه مي خواهد وضع شاگردها را به دست بياورد و نمي داند وضع درسي آن ها چگونه است , مي خواهد بفهمد شاگردان درسشان راخوانده اند يا نه . او مي خوهد پردهء جهالتي را از جولي روي خودش دفع كند. امتحان مي كند و آن وقت مي فهمد هردانش آموزي در چه حد است . آزمايش به اين منظور در مورد خداوند معني ندارد و خداوند هيچ وقت بندگانش را به سختي ها و شدايد و امتحانات گرفتار نمي كند, براي اين كه خودش موضوعي را به دست بياورد و مجهولي را كشف كند. براي خداوند همه چيز معلوم است و پروردگار جهان حتي بر اسرار سينه ها آگاه است . قرآن مي فرمايد:(1) باز مي فرمايد:
مي دارند مي داند>. پس خداوند انسان ها را براي اين امتحان نمي كند كه خودش عالم شود, زيرا او عالِم السر والخفيات است .
دوم اين كه براي آزمايش كننده چيزي مجهول نيست , ولي براي خود آزمايش شده , مجهول است . باز مثل همان شاگرد; اي بسا خود معلم قبل از امتحان مي داند, شاگرد اوّل كيست , ولي بايد حتماً آزمايش شود ولي اگر همين طوربنشيند و بگويد اين نمره اش بيست است , او پانزده , غير از آن بيست گرفته , همه اعتراض مي كنند. از اين رو امتحان مي كند تا بر آن ها حقيقت روشن شود. آزمايش انسان ها از اين قبيل است . خداوند امتحانات و ابتلاآت را به وجودمي آورد, براي اين كه ماهيت افراد براي خودشان روشن شود.(2) افراد وقتي در معرض آزمايش قرار مي گيرند, گوهر
خود را نشان مي دهند. حربن يزيد رياحي و عمر بن سعد هر دو در كربلا حاضر شدند و هر دو از لشگريان عبيداله بن زياد و از فرماندهان بودند, اما وقتي در بوتهء آزمايش قرار گرفتند, يكي راه سعادت و شهادت را برگزيد و به خوش بختي ابدي نايل شد و ديگري براي چند روز زندگي دنيا بهترين انسانِ زمان خود را كشت و حتي براي خشنودي عبيداله , اسب بر بدن مطهر امام حسين 7راند و ننگ و بدبختي و عذاب الهي را انتخاب نمود. واقعاً اگر آزمايش الهي نبود, ماهيت حر و عمر سعد چگونه بر خودشان و ماآشكار مي شد؟ عبدالملك بن مروان پس از مرگ پدر بر اريكه ءسلطنت نشست و پيش از آن كه به مقام زعامت برسد, پيوسته ملازم مسجد بود, كه او را كبوتر مسجد مي گفتند.هنگامي كه او را به خلافت دعوت نمودند, او مشغول تلاوت قرآن بود. قرآن را بر هم نهاد و گفت : سلام بر تو: اين جدايي بين من و تو است . عبدالملك هنگام خلافتش مي گفت : من در كشتن مورچه اي ابا مي كردم , ولي اكنون حجاج بن يوسف ثقفي بر من مي نويسد كه گروهي از مردم را كشته است , و در من هيچ اثر نمي كند! وقتي كسي به او گفت :شنيده ام شراب مي نوشي , عبدالملك جواب داد: آري به خدا قسم , خون هم مي نوشم !(3)
(پـاورقي 1.مائده (5 آيهء 7
(پـاورقي 2.مرتضي مطهري , مجموعهء آثار, ج 4 ص 328 تفسير نمونه , ج 1 ص 526
(پـاورقي 3.مصطفي حسيني دشتي , معارف و معاريف ماده , عبدالملك بن مروان .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.